ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری

ساخت وبلاگ

تو غارگردی من غار ِ بعدی 

من آستینم تو مار بعدی 

من در نخ تو ، تو در نخ او 

سیگار بعدی ... سیگار بعدی ...

حتی مجال یک بوسه هم نیست 

از یار قبلی تا یار بعدی

عشق آن پزشک ِ مشهور شهر است

یک جمله دارد : بیمار بعدی !

یک جمله کافی ست تا دل بلرزد 

کاری ندارد با کار بعدی 

ای عشق ِ سابق ای خواب ِ صادق 

شاید قیامت ... دیدار بعدی ...

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 206 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 3:35

قاطی ِ قاطی ام! درد تو در سرم ای دردسرترین! من واقعاً خرم!!   زل می زنم به «هیچ»، مشروب می خورم مشروب می خورم با دوست دخترم در فکر چشم هات! مهدی ِ تو فدات! نذر سلامتیت هر پیک آخرم!!   این آخر ِ خوشی ست! یک عمر، خودکشی ست! از پشت بام تو هر جرعه می پرم آنقدر قاطی ام که حس نمی کنم از گریه یا شراب خیس است دفترم   این گریه حق ّ من، که کون لق ّ من!! امشب که از خودم بدجور بدترم «من کم تحمّلم» امشب خل ِ خلم مانند امشبند! شب های دیگرم!   چشمان مست تو، چشمان مست من تو گریه آوری، من شرم آورم! عمرم به باد تو... در سکس، یاد تو! ای عاشقا ً حریم!! ای واقعا ً «حرم»   پوچ است دست راست، پوچ است دست چپ بازیت مسخره ست! هرگز نمی برم چیزم که هیچ چیز! فحشم بده عزیز اگزوز خاورم! شیر سماورم!!   هر روز می کنم گریه برای تو هر شب غریبه ای را توی بسترم که مبتلا کنی، شاید دوا کنی ای عشق! حاضری؟! ای مرگ! حاضرم   قاطی قاطی ام از هرچه هست و نیست بر روی شعر و شهر بالا می آورم... ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 225 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 3:35

تو دوستم داری و من هم دوستت دارم  این را کجا پنهان کنم !؟ چشم همه شور است  گفتم اگر تقدیر برگردد چه خواهد شد گفتم اگر روزی تو را ... گفتی بلا دور است    عطر تو می پیچد ، تمام شهر می‌پیچد  می‌ترسم و این ترس بویی آشنا دارد  می ترسد از هر کوه ، از هر گردنه ، هر پیچ  سرکاروان ِ کاروانی که طلا دارد !   تنها تو را دارم! تو هم تنها مرا داری  روح منی و روح من در تن نمی‌ماند امّا نمی‌ خواهم به بعد از تو بیاندیشم  بعد از تویی دیگر برای من نمی‌ماند   بعد از تو هیچ انگیزه ای در شعر گفتن نیست  بعد از تو دیگر نامی از من نیست دختر جان  یاسر فقط یک مرد در آغاز اسلام است  یاسر فقط نام خیابانی ست در تهران    « الحمدالله الّذی ... » وقتی تو را دارم ! یک وصله ی بی رنگ بر مویم نمی چسبد  آنقدر خوشبختم که در این روزها دیگر  هرچه خدا را شکر می گویم نمی چسبد !   تو دوستم داری و من هم ... بیشتر حتی ... ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : تو دوستم داری و اهلی نمیشم,تو دوستم داری صفوی,تو دوستم داری از صفوی,تو دوستم داری,تو دوسم داری,آهنگ تو دوستم داری صفوی,دانلود تو دوستم داری صفوی,تو بگو دوستم داری,آهنگ تو دوستم داری از صفوی,آهنگ تو دوستم داری, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 201 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 3:35

می روی اما نگاه سرسری دیگر نکن پیش چشمم از رقیبم دلبری دیگر نکن   مهره ی ماری که داری کار خود را می کند با نگاهت... خنده ات... افسونگری دیگر نکن   آن قدرها که گمانت بود مؤمن نیستم موی خود را پای بند روسری دیگر نکن   با برادر گفتنت آتش به جانم می زنی جان من لطفا برایم خواهری دیگر نکن   هر کسی آمد به من زخمی زده حتی تو هم زخم هایم را به من یادآوری دیگر نکن   زلزله با بم نکرد آن چه تو با من کرده ای آنچه با من کرده ای با دیگری دیگر نکن ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : دیگر نکنم ز روی نادانی,دیگر ازما یادی نکنی بنان,دیگر ازما یادی نکنی بنان دانلود, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 0:58

مث یه خودکشی ِ طنزآمیز مث یه اعتراف بی معنا بندری می خوریم و می رقصیم مست می شیم با عرق نعنا   اوّلین کار اشتباه منی آخرین کار اشتباه منی آسمونم چقدر دیوونه ست قرص آرام بخش ماه منی   توو خیابون عشق بازی و شب شاممون خنده بود و سمبوسه مزّه می داد با سس و ماتیک طعم شیرین آخرین بوسه   یادگاری نوشتن اسمم روی یه دستمال ماتیکی با تو هر روز سینما رفتن شیطنت هام توی تاریکی   سهممون از یه کوچه ی خلوت یه کبودی خوب رو گردن بهترین شعر عاشقانه ی من: جیغ تو موقع بغل کردن!   فکر کردن به حالت چشمات وقت برگشتن از تو تا خونه پشت صدها چراغ قرمز و زرد به کجا می رسن دو دیوونه؟!   ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 253 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 0:58

می بوسمش اما نمی تونه این لحظه رو یادش نگهداره راحت جدا میشه از آغوشم حتماً قرار بهتری داره   می بوسمش اما حواسش نیست این بوسه رو بیهوده کِش میدم می خواستم وابسته شه اما احساس دل کندن بهش میدم   وقتی بذاری بی تو خوش باشه اسمش چیه؟ دیوونگی یا عشق؟ آدم نباید از رو خوش بینی هر حسیو قاطی کنه با عشق   گوشی داره می لرزه تو جیبش دیرش شده، باید بره بازم با اینکه بدجوری خرابم کرد من با همین دلتنگی می سازم   عشقی که با من هست و با من نیست خوب و بدش دنیای من این شد وقتی دلش پیش یکی دیگه اس، لعنت به این دلشوره ی بیخود!   می بوسمش با حرص و با حسرت این بوسه ی آخر چقد خوبه ب ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 248 تاريخ : چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت: 0:58

کشوری بودم که از هر سو به سمتم تاختی

پرچم عشق خودت را بر دلم افراختی

 

عاشق دشمن شدن سخت است اما من شدم

رفتی و اردی بهشتم را جهنم ساختی

 

چند روزی باعث سرگرمی ات بودم مرا

مثل یک اسباب بازی گوشه ای انداختی

 

دست در دست رقیبم دیدمت ای باوفا

خیره در چشمت شدم اما مرا نشناختی

 

او که رفته برنخواهد گشت ای دل شاد باش

باختی در عشق او وقتی خودت را باختی

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : پرچم عشق,به عشق پرچم سه رنگمان,پرچم دوزی ولایت عشق,پرچم سیاتو عشقه,پرچم دار عشق,پرچم سیاه تو عشقه,پرچم مذهبی ولایت عشق, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 220 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 18:43

بیخود دلت برای دلم شور می زند

سازی خوشم که یک نفر از دور می زند

سازی که کوک خواب تو و چشمهای توست

اما دلش شکسته و ناجور می زند

فرق دلم شکافته شد، خون من چرا

تایید زیر برگه دستور می زند؟

گفتم "انا الشما" و سرم رفت پای تو

اینبار، دار طعنه به منصور می زند

یعقوب! دلخوش پسر و پیرهن نباش

دنیا هوار بر پدر کور می زند

این زخمها هنوز نمک خورده تواند

بیخود دلت برای دلم شور می زند

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 187 تاريخ : جمعه 7 آبان 1395 ساعت: 18:43

شاید از خوش‌ْبختی‌ِ منه‌ ،  که‌ تموم‌ِ چراغای‌ سَرِ راه‌ِ این‌ ماشین‌ جَلدی‌ سبز می‌شن‌ ! شایدَم‌ از بدبختیم‌ ! تموم‌ِ عمر ،  کارم‌ شکستن‌ِ چراغای‌ قرمز بود ! من‌ که‌ عُمری‌ُ با رنگ‌ِ خونی‌ِ چراغای‌ قرمز جنگیدم‌ ،  دیگه‌ از سبز شُدن‌ِ چراغ‌ِ چهاراهای‌ سَرِ راهَم‌ کیفور نمی‌شم‌ !   آخه‌ دستام‌ تو دست‌ْبنده‌ وُ تو یه‌ ماشین‌ِ حمل‌ِ زندونیام‌ ،  که‌ مقصدش‌ میدون‌ِ تیره‌ ! این‌ چراغای‌ سبز ،  این‌ چراغای‌ سبزِ لعنتی‌ دارن‌ دَم‌ به‌ دَم‌ من‌ُ به‌ ساعت‌ِ سُرخ‌ِ تیربارون‌ نزدیک‌ می‌کنن‌ ! ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 175 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:15

بر من چه رفته است پس از ضربه تبر احساس می کنم که خودم نیستم دگر از من چه مانده است از آن تک درخت باغ جزیک دل شکسته و یک روح دربه در هیزم شکن چه دیررسیدی نگاه کن! دختر شکسته است مرا از تو زودتر سروی که در مقابل باد ایستاده بود حالا نگاه کن شده کبریت بی خطر با موی قهوه ای و تنی لاغر و سپید در جعبه ای شبیه اتاقی بدون در ای رهگذر!تو را به خدا این اتاق را از دختری که یخ زده در شعر ها بخر.. آتش بزن به مغز من و دود کن مرا ازیاد هام خاطره باغ را ببر  ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:14

تمام شعرم تقدیم آن کــه باران شد کسی که فاتح تنهاترین خیابان شد زمین سگش به بهشت خدا شرف دارد! اگر کــه عشق دلیل سقـوط انسان شد دویـد و بـــــاز دویـد و دویــد تــــا برسد به زن رسید و خود مرد، خط پایان شد زنی به چشــم پر از انتظار من زل زد و از قیافه غمگین خود هراسان شد و مرد قصه همین که نشست و گریه نمود از این کـه مرد شده تا تو را... پشیمان شد و زن کــــه تا ابدالدهر بچـــــه می زایید و مرد که وسط سفره، تکه ای نان شد و مرد رفت به دنبال آن چه زن نامید و زن در آخر یک شـــعر تیرباران شد ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : زمین سگش به بهشت خدا شرف دارد,زمین سگش به بهشت خدا, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:14

این مرد خود پرست 

این دیو، این رها شده از بند

 
مست مست

استاده روبه روی من و

خیره در منست

 

گفتم به خویشتن

آیا توان رستنم از این نگاه هست؟

مشتی زدم به سینه او،

ناگهان دریغ

آئینه تمام قد روبه رو شکست.

 

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : این مرد خودپرست, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:14

باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن

با من دم از هوای کس دیگری بزن


پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت

روزی به آشیانه من هم سری بزن


ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن

سرباز نیمه جان! به صف لشکری بزن


درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت

ای روزگار سیلی محکمتری بزن !


شاید که جام بشکنم و توبه ای کنم

ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن …

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:14

ﻓﺮ ﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻦ ﺩﺪﻥ ﺍﻭ ﻓﺮﺽ ﻣﺤﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ   ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺮﺳ ﻪ ﺗﻮ ﺍﺻﻼ ﻫﺴﺘ؟ ﺮﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺍﺭ ﺳﻮﺍﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ   ﻤﺪﺍﻥ ﺮ ﻨ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮ ﻋﺴﻬﺎﺶ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﻭﺑﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ   ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﻗﺼﻪ ﺑﺒﺎﻓ ﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺯ ﺪﻩ ﺗﺮﻦ ﺷﻞ ﺧﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ   ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﺮ ﻣﺴﻦ ﺑﺎﺷ ﻗﺮﺹ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻓﻘﻂ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ   ﺍ ﻪ ﺍﺯ ﻮﻪ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﻣﺎ ﻣ ﺬﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﺎ ﻧﺸﺪ ﺍﻦ ﻋﺸﻖ …ﺣﻼﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ … ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری...
ما را در سایت ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻨﻮﺷﯽ ﺗﻪ ﻓﺎﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ _ علی صفری دنبال می کنید

برچسب : فکر کن قهوه بنوشی, نویسنده : 4blackpoem7 بازدید : 272 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 11:14